تبلیغات
خودت هر مقاله‌ای رو ترجمه کن!
مهم نیست زبانت چقدر خوبه، هر مقاله‌ی تخصصی رو میتونی با #ترجمیار ترجمه کنی. آزمایشش تا ۲۰۰۰ کلمه رایگانه!
https://www.tarjomyar.ir
زبان مبدأ ▾
وسعت
۰/۵۰۰۰
زبان مقصد ▾
ترجمه‌کن!
area, breadth, circle, content, extent
ترجمه شده با موتور محاوره در ۰.۰۴۲۴ ثانیه
دیکشنری با کمک 
وسعت در دیکشنری
معنی‌های وسعت
area, breadth, circle, content, extent, gamut, range, width, space, capacity, [fig.] ease (of life)
مترادف‌های وسعت
| معنی | نقش | کلمات |
|---|---|---|
| tract | اسم | رساله، حد، اثر، وسعت، مقاله، کشش، قطعه، رشته، اندازه، مدت، نشریه، رد بپا |
| limit | اسم | کنار، حد، حدود، وسعت، سابقه، اندازه، پایان، غایت |
| extent | اسم | حد، مد، حوزه، وسعت، مقدار، اندازه |
| spread | اسم | شیوع، وسعت، گسترش |
| space | اسم | جا، دوره، فضا، وسعت، مساحت، فاصله، مدت معین، زمان کوتاه، حیز |
| ambit | اسم | پیرامون، حوزه، حدود، وسعت، محوطه |
| scope | اسم | هدف، حوزه، وسعت، میدان، قلمرو، ازادی عمل، نوسان نما، میدان دید، طرح نهایی، نقطه توجه |
| gamut | اسم | حدود، وسعت، حیطه، هنگام، گام |
| vastness | اسم | وسعت، عظمت |
| expanse | اسم | وسعت، فضا داری، پهنا، گسترش، بسط و توسعه، فضای زیاد |
| width | اسم | وسعت، پهنه، پهنا، عرض، عریضی، ضخامت، چیز پهن |
| latitude | اسم | وسعت، عرض، ازادی عمل، بی قیدی، عرض جغرافیایی |
| tether | اسم | حدود، وسعت، افسار، کمند |
| purview | اسم | حدود، وسعت، میدان، چشم رس، میدان دید، حدود صلاحیت، مواد اساسی، قلمرو اجراء |
متضادهای وسعت
| معنی | نقش | کلمات |
|---|
مثال‌هایی از وسعت
کلمات مرتبط با وسعت
عبارت‌های مرتبط با وسعت
