stock-
۰/۵۰۰۰
  • clear
ترجمه‌کن!
آدم احمق، ابله، سر خاندان، سر دودمان، پدر جد
  • کپی متن ترجمه‌شده
  • تایید ترجمه
  • رد ترجمه
  • پیشنهاد ترجمه
  • قبول ترجمه پیشنهادی
  • رد ترجمه پیشنهادی

stock- در دیکشنری


معنی‌های stock-

آدم احمق، ابله، سر خاندان، سر دودمان، پدر جد، نیا، سر سلسله، اصل و نسب، خاندان، تخمه، نسل، خانواده، نژاد، خانواده ی زبان، زبان های هم خانواده، (ابزار و اسلحه و غیره) دسته، بدنه، تنه، چارچوب، ته تفنگ، چوب تفنگ، قنداق تفنگ، ماده ی خام، (کاغذ) نوع، موجودی، حیوانات و ابزار کشاورزی مزرعه، موجودی انبار (یا مغازه)، (در شرکت ها و غیره) سهم (سهام)، برگه ی سهم (نام کامل: certificate stock)، دسته دار کردن، دسته زدن به، (تفنگ و غیره) قنداق دار کردن، (مزرعه یا انبار یا فروشگاه و غیره) دارای موجودی کردن، پر کردن، ارزش، اهمیت، اعتبار، (معمولا با: up) فراهم کردن، تهیه کردن، انبار کردن، اندوختن، انباشتن، عرضه کردن، در انبار، در معرض فروش (یا دسترس و غیره)، معمولی، هر روزی، (تداعی منفی) متداول، عادی، مبتذل، همیشگی، وابسته به یا فروشنده ی سهام، وابسته به موجودی انبار (یا فروشگاه و غیره)، (دام) تخمی، ویژه ی تخم گیری، وابسته به دامداری، تنه ی درخت، (قدیمی) تنه ی بی شاخ و برگ درخت (stump هم می گویند)، تنه ی درخت مرده، کنده، قطعه ی چوب، بن چوب، هر چیز فاقد جان یا احساس یا تحرک، مرده، جسم، ساقه ی گیاه که به آن پیوند زده اند یا از آن پیوند گرفته اند، ساقه ی زیر زمینی، زمین ساقه (rhizome و rootstock هم می گویند)، (گیاه شناسی) انواع گیاهان تیره ی چلیپاییان یا cruciferae (به ویژه evevning stock یا mathiola bicornis و virginia stock یا malcomia maritima)، گل شب بو، (گیاه یا جانور) نوع اولیه، پیش گونه، (گیاه یا جانور) سویه، رجوع شود به: diestock، (جمع - آلت شکنجه - سابقا) کند، پاگیر، پا قفل، (کشتی سازی) چارچوب موقت، آبگوشت، گوشتابه، گوشاب، (قدیمی) چوبخط، بدهی ثبت شده در قبض رسید یا چوبخط، (عامیانه) مالکیت بخشی از چیزی، دانگ، (سابقا) کراوات پهن، (مهجور) stocking رجوع شود به:، (شبدر یا چمن و غیره) کاشتن، (گیاه تازه) ریشه دواندن، وابسته به شرکت سهامی، n : مایه، ذخیره، موجودی کالا، ته ساقه، پایه، دسته ریشه، سهام، سرمایه، مواشی، پیوندگیر، adj :حاضر، دم دست، اماده، ذخیره کردن

تلفظ انگلیسی/stɒk/
تلفظ آمریکایی/ˈstɑːk/

مترادف‌های stock-

معنینقشکلمات
پایهاسمbase, stand, stock, measure, leg, ground, pile, status, prop, mark, degree, grade, basis, stalk, root, stage, mount, rank, stratum, buttress, stanchion , foundation, bedrock, radix, fulcrum, headstock, outrigger, cantilever, sill, column, pillar, phase, footpath, fundament, groundsel, groundwork, mounting, pediment, principium, thallus
کندهاسمstub, stock, clog, timber, block, chunk, bloc, log, chump, logarithm
تختهاسمstock, shield, sheet, board, plank, lumber, tablet, ledger
تنهاسمstock, bulk, frame, stem, body, trunk, corpus, jostle, push, shove
قنداق تفنگاسمstock, butt stock
سرمایهاسمstock, wealth, cause, origin, capital, money, fund
موجودیاسمstock, supply, cash, holding
یدکیاسمstock, reserve, refill
سهمیهاسمstock, share, quota
در انباراسمstock
قنداقاسمstock, swaddling clothes
موجودی کالااسمstock
مواشیاسمstock
پیوندگیراسمstock
ته ساقهاسمstock
دسته ریشهاسمstock
مایهاسمstock, principal, reason, ferment, amount, tonality, source, capital, funds, vaccine, whey, yeast, key, leaven
نیااسمstock, ancestor, forefather, granddad, grandpapa, gaffer, forbear, forebear, grandfather, grandpa
ذخیرهاسمstock, hoard, store, accumulation, reserve, supply, reservoir, reservation, spare, stockpile
سهماسمscare, stock, arrow, action, share, contribution, portion, allotment, lot, interest, dividend, quota, ration, blue-sky stock
حاضرصفتpresent, stock, willing, assistant, agreeable, ubiquitous
امادهصفتable, apt, ready, provided, present, stock, handy, beforehand, presentient, fresh, prompt
موجودصفتready, present, stock, available, handy, going, real, existing, existent, extant
انبار کردنفعلstock, store, barn, garner, stash, warehouse, yard, ensile
به موجودی افزودنفعلstock
ذخیره کردنفعلstock, lay in, hoard, store, stash, lay by

کلمات مرتبط با stock-

عبارت‌های مرتبط با stock-



X

موتور ترجمه‌ی محاوره

موتور محاوره ترجمه ترگمان یک موتور ترجمه‌ماشینی نورونی مبتنی بر الگوریتم‌های یادگیری ژرف است که با استفاده از پیکره متنی با بیش از ۳۰ میلیون کلمه متن انگلیسی ترجمه‌شده به فارسی آموزش دیده است. بخش عمده این پیکره شامل زیرنویس فیلم‌ها است و مجموعه‌ای از رمان‌ها، و داستان‌های ترجمه‌شده نیز در این پیکره گردآوری‌شده‌اند.
تا کنون علاوه بر موتور ترجمه، بیش از ۱۲ میلیون کلمه متن این پیکره نیز به صورت متن‌باز منتشر شده و از طریق سایت پارسیگان در اختیار محققین قرار گرفته است.

از آنجایی که زبان محاوره فارسی بسیار متفاوت از زبان رسمی است موتور ترجمه محاوره به صورت کاملا مستقل از موتور رسمی آموزش داده شده در ابتدای درخواست شما رسمی یا محاوره بودن متن به صورت خودکار توسط سیستم شناسایی شده و مناسب‌ترین موتور برای آن انتخاب می‌شود.

از آن‌جایی که در موتور‌های ترجمه نورونی حجم پیکره آموزش‌داده‌شده به ماشین یکی از مهمترین شاخصه‌های افزایش کیفیت استاز همه علاقمندان و مترجمین درخواست‌ می‌کنیم تا ما را در افزایش کیفیت این موتور یاری کنند.


oss@targoman.com

موتور ترجمه‌ی رسمی

موتور رسمی ترجمه ترگمان یک موتور ترجمه‌ماشینی نورونی مبتنی بر الگوریتم‌های یادگیری ژرف است که با استفاده از پیکره متنی با بیش از ۶۵ میلیون کلمه متن انگلیسی ترجمه‌شده به فارسی آموزش دیده است. بخش عمده این پیکره شامل اخبار گردآوری و ترجمه‌شده از خبرگزاری‌های معتبر نظیر cnn، bbc، reuters و مجلات خارجی در طول سال‌های ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۲ گردآوری شده است. بخش دیگری از این پیکره با انتخاب جملات ترجمه‌شده از سایت ویکی‌پدیا آماده شده و بخشی دیگر از آن به مقالات علمی و تخصصی اختصاص داده‌شده است.

تا کنون علاوه بر موتور ترجمه، بیش از ۲۵ میلیون کلمه متن این پیکره نیز به صورت متن‌باز منتشر شده و از طریق سایت پارسیگان در اختیار محققین قرار گرفته است.

از آن‌جایی که در موتور‌های ترجمه نورونی حجم پیکره آموزش‌داده‌شده به ماشین یکی از مهمترین شاخصه‌های افزایش کیفیت است از همه علاقمندان و مترجمین درخواست‌ می‌کنیم تا ما را در افزایش کیفیت این موتور یاری کنند.


oss@targoman.com

زمان ترجمه

ترجمه‌ی متنی که وارد کردید ثانیه طول کشیده است. این یعنی بطور متوسط ثانیه برای هر کلمه زمان سپری شده است.

با این حساب، ترجمه‌ی یک پست از یک وبلاگ خارجی (که حدوداً ۵۰۰ کلمه دارد) مجموعاً ثانیه طول می‌کشد. این را با یک مترجم انسان مقایسه کنید!

با کمک ماشین شما هم می‌توانید با سرعتی بیش از سرعت یک مترجم حرفه‌ای ترجمه‌های باکیفیت قابل‌قبول داشته باشید. کافیست از سرویس کمک مترجم «ترجمیار» استفاده کنید و خودتان ترجمه کنید

برنامک ترگمان!

برای سهولت بیشتر در استفاده از ترگمان، می‌توانید از برنامک آن استفاده کنید.