run-
۰/۵۰۰۰
  • clear
ترجمه‌کن!
دویدن، به سرعت حرکت کردن، تند رفتن، (معمولا با: to) مراجعه کردن(به)، (پیش کسی یا چیزی) رفتن
  • کپی متن ترجمه‌شده
  • تایید ترجمه
  • رد ترجمه
  • پیشنهاد ترجمه
  • قبول ترجمه پیشنهادی
  • رد ترجمه پیشنهادی

run- در دیکشنری


معنی‌های run-

دویدن، به سرعت حرکت کردن، تند رفتن، (معمولا با: to) مراجعه کردن(به)، (پیش کسی یا چیزی) رفتن، (معمولا با: with) معاشر بودن (با)، (آزادانه) آمدن، رفتن، رستن، جنبیدن، گشتن، فرار کردن، به چاک زدن، ورمالیدن، (با: up to یا down to یا over to و غیره) سفر تند و کوتاه کردن، زود رفتن و آمدن، (در مسابقه یا انتخابات و غیره) شرکت کردن، نامزد (انتخابات و غیره) بودن یا کردن، شرکت دادن، (در مسابقات - اول یا دوم و غیره) شدن، (ماهی - در جهت معینی) شنا کردن، مهاجرت کردن، کوچ، (طبق برنامه مرتبا) رفت و آمد کردن، (به سرعت از روی چیزی) رد شدن، شایع بودن، زبانزد بودن، بالا رفتن، خزیدن، (دائما) کار کردن یا جنبیدن، بند نیامدن، (اداره یا موتور و غیره) کار کردن، به کار افتادن یا انداختن، (به فکر) خطور کردن، روان بودن، جریان داشتن، جاری کردن یا بودن، آب شدن و جاری شدن، (پارچه) رنگ پس دادن، (رنگ) دواندن، سرایت کردن، پر بودن، سرشار بودن، لبریز بودن، چکه کردن، (آب یا چرک و غیره) پس دادن، (زمان) کشیدن، گذشتن، (در روزنامه یا صحنه ی تئاتر و غیره) ظاهر شدن، چاپ کردن، نمایش(دهی)، (قانون و غیره) اعتبار داشتن، به قوت قانونی باقی ماندن، (به طور موروثی) وجود داشتن، فراوان بودن، گرایش داشتن، تمایل داشتن، (به صورت خط یا راه و غیره) ادامه داشتن، رد شدن، کشیدن، (با: from و to) شامل بودن، (به وضع خاصی) رسیدن، برخوردن، (کشتی یا اتومبیل و غیره) خوردن به، (خبر یا داستان و غیره) بودن، (قیمت یا اندازه و غیره) بودن، داشتن، (قرض) بالا آوردن، (ریسک یا خطر) کردن، به خود هموار کردن، (محاصره وغیره را) شکستن، عبور کردن، (موتور اتومبیل و غیره را) درجا به کار انداختن (to idle هم می گویند)، هرز کار کردن، خلاص کار کردن، (جوراب بلند زنانه) نخ کش، دررفتگی، نخ کش شدن، دررفتگی پیدا کردن، (کشتی و اتوبوس و غیره) حمل کردن، بردن، قاچاق کردن، قاچاق حمل کردن، چپاندن، با فشار وارد کردن یا عبور دادن، اداره کردن، (آزمایش و غیره) کردن، (تب) داشتن، کردن، (اتوبوس و کشتی و غیره) یک رفت (یا یک برگشت)، سفر، روانی، رخ دادن پی درپی، سلسله، دوره، (به ویژه مشتریان) هجوم بردن (به)، -50 (به شرطی که تند باشد) نهر، جوی، رودچه -51 مدت کار کردن موتور و غیره، بازده ماشین (در این مدت) -52 (کالا یا مردم و غیره) نوع معمولی، نوع، -53 (اسکی) پیست، -54 (جانوران) مسیر، راه، -55 آزادی رفت و آمد یا ورود و خروج یا استفاده، -56 (بیس بال - یک امتیاز در اثر یک بار دور زمین گشتن) ران -57 (هواپیما - برای تیراندازی یا بمباران) شیرجه رفتن، از ارتفاع کاستن، به هدف نزدیک شدن، -58 (کامپیوتر) رانش، اجرا، رانیدن، اجرا کردن (برنامه) -59 ذوب شده، آب شده -60 (فلز) قالب گیری شده، ریخته، ریخته گری شده، ریختن، عمل دویدن، گام های تند، مسابقه ی دو، پیمودن، پخش شدن، جاری شدن، دوام یافتن، ادامه دادن، نشان دادن، ردیف، ترتیب، محوطه، سفر و گردش، ردپا، حدود، مسیر، امتداد

تلفظ انگلیسی/rʌn/
تلفظ آمریکایی/ˈrən/

مترادف‌های run-

معنینقشکلمات
حدوداسمlimit, range, run, ambit, periphery, precinct, scantling, gamut, verge, tether, module, purview
محوطهاسمclose, run, lot, compound, ambit, precinct, enclosure, square, haw, garth
ترتیباسمorder, arrangement, run, sequence, discipline, system, setup, ordonnance, rank, ordering, serialization, regularity, scheme, assortment, configuration, layout, management, collocation
رانشاسمrun, buoyancy
سلسلهاسمconcatenation, run, string, flight, dynasty, genealogy, chain, suite, system, series, rank, nexus, gradation, catena, succession, ridge
ردیفاسمorder, run, row, tier, string, series, line, rank, cue, succession
رد پااسمtrace, run, runway, scent, track, footstep, footprint, footmark, spoor, wake
تکاسمrun, monad
امتداداسمlength, run, protraction
سفر و گردشاسمrun
پیمودنفعلmeasure, pace, travel, run, mete, wing, scale, survey, traverse, wend, perambulate
دایر بودنفعلoperate, run
پخش شدنفعلpropagate, run, pervade
دوام یافتنفعلrun
پوییدنفعلrun, search, seek, scan
دویدنفعلrun, race, trig, leap
جاری شدنفعلpour, rill, stream , run, trill, flux, disembogue, gush, emanate
راندنفعلhurry, force, run, pilot, steer, row, repulse, drive, rein, poach, whisk, conn, drive away, dislodge, send away, unkennel
اداره کردنفعلaddress, execute, operate, conduct, direct, man, moderate, manage, manipulate, administer, run, rule, wield, administrate, keep, steer, helm, chairman, preside, engineer, officiate, stage-manage
نشان دادنفعلintroduce, point, display, represent, run, illustrate, show, index, demonstrate, evince, exert, register, indicate
ادامه دادنفعلfurther, run, bring on, keep, maintain, continue, hang on, carry on, extend, hold over, run on

کلمات مرتبط با run-

عبارت‌های مرتبط با run-



X

موتور ترجمه‌ی محاوره

موتور محاوره ترجمه ترگمان یک موتور ترجمه‌ماشینی نورونی مبتنی بر الگوریتم‌های یادگیری ژرف است که با استفاده از پیکره متنی با بیش از ۳۰ میلیون کلمه متن انگلیسی ترجمه‌شده به فارسی آموزش دیده است. بخش عمده این پیکره شامل زیرنویس فیلم‌ها است و مجموعه‌ای از رمان‌ها، و داستان‌های ترجمه‌شده نیز در این پیکره گردآوری‌شده‌اند.
تا کنون علاوه بر موتور ترجمه، بیش از ۱۲ میلیون کلمه متن این پیکره نیز به صورت متن‌باز منتشر شده و از طریق سایت پارسیگان در اختیار محققین قرار گرفته است.

از آنجایی که زبان محاوره فارسی بسیار متفاوت از زبان رسمی است موتور ترجمه محاوره به صورت کاملا مستقل از موتور رسمی آموزش داده شده در ابتدای درخواست شما رسمی یا محاوره بودن متن به صورت خودکار توسط سیستم شناسایی شده و مناسب‌ترین موتور برای آن انتخاب می‌شود.

از آن‌جایی که در موتور‌های ترجمه نورونی حجم پیکره آموزش‌داده‌شده به ماشین یکی از مهمترین شاخصه‌های افزایش کیفیت استاز همه علاقمندان و مترجمین درخواست‌ می‌کنیم تا ما را در افزایش کیفیت این موتور یاری کنند.


oss@targoman.com

موتور ترجمه‌ی رسمی

موتور رسمی ترجمه ترگمان یک موتور ترجمه‌ماشینی نورونی مبتنی بر الگوریتم‌های یادگیری ژرف است که با استفاده از پیکره متنی با بیش از ۶۵ میلیون کلمه متن انگلیسی ترجمه‌شده به فارسی آموزش دیده است. بخش عمده این پیکره شامل اخبار گردآوری و ترجمه‌شده از خبرگزاری‌های معتبر نظیر cnn، bbc، reuters و مجلات خارجی در طول سال‌های ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۲ گردآوری شده است. بخش دیگری از این پیکره با انتخاب جملات ترجمه‌شده از سایت ویکی‌پدیا آماده شده و بخشی دیگر از آن به مقالات علمی و تخصصی اختصاص داده‌شده است.

تا کنون علاوه بر موتور ترجمه، بیش از ۲۵ میلیون کلمه متن این پیکره نیز به صورت متن‌باز منتشر شده و از طریق سایت پارسیگان در اختیار محققین قرار گرفته است.

از آن‌جایی که در موتور‌های ترجمه نورونی حجم پیکره آموزش‌داده‌شده به ماشین یکی از مهمترین شاخصه‌های افزایش کیفیت است از همه علاقمندان و مترجمین درخواست‌ می‌کنیم تا ما را در افزایش کیفیت این موتور یاری کنند.


oss@targoman.com

زمان ترجمه

ترجمه‌ی متنی که وارد کردید ثانیه طول کشیده است. این یعنی بطور متوسط ثانیه برای هر کلمه زمان سپری شده است.

با این حساب، ترجمه‌ی یک پست از یک وبلاگ خارجی (که حدوداً ۵۰۰ کلمه دارد) مجموعاً ثانیه طول می‌کشد. این را با یک مترجم انسان مقایسه کنید!

با کمک ماشین شما هم می‌توانید با سرعتی بیش از سرعت یک مترجم حرفه‌ای ترجمه‌های باکیفیت قابل‌قبول داشته باشید. کافیست از سرویس کمک مترجم «ترجمیار» استفاده کنید و خودتان ترجمه کنید

برنامک ترگمان!

برای سهولت بیشتر در استفاده از ترگمان، می‌توانید از برنامک آن استفاده کنید.