roll
۰/۵۰۰۰
  • clear
ترجمه‌کن!
تریدن، غلتیدن، غلتاندن، غلت زدن یا خوردن، (روی یک یا چند چرخ) حرکت کردن
  • کپی متن ترجمه‌شده
  • تایید ترجمه
  • رد ترجمه
  • پیشنهاد ترجمه
  • قبول ترجمه پیشنهادی
  • رد ترجمه پیشنهادی

roll در دیکشنری


معنی‌های roll

تریدن، غلتیدن، غلتاندن، غلت زدن یا خوردن، (روی یک یا چند چرخ) حرکت کردن، (با وسیله ی چرخدار) سفر کردن، آمدن یا رفتن، به حرکت درآوردن یا درآمدن، گذشتن، سرآمدن، سپری شدن، دور شدن، (موج یا آب و غیره) خوردن به، جریان یافتن، باخود بردن، (باجریان) برده شدن، صدای بلند و نسبتا طولانی ایجاد کردن، غریدن، خروشیدن، غرمبیدن، (سخن یا صدا و غیره) نوسان کردن، واپژواک کردن، تحریر دادن، چهچهه زدن، تکریر کردن یا شدن، (صدا را) کش دادن، (با مالاندن و چرخاندن) به صورت استوانه یا لوله یا گردله در آوردن، لوله کردن یا شدن، گلوله کردن یا شدن، قلمبه کردن یا شدن، (سر یا چشم یا دستگاه و غیره را) چرخاندن، گرداندن، به طرفین کج شدن یا کج کردن، تلوتلوخوردن، چپ راست رفتن، گیلی گیلی خوردن، پیلی پیلی خوردن، (زیر غلتک یا نورد) صاف شدن یا کردن، پیشرفت کردن، پیش رفتن، روبراه شدن، دست به کار شدن، راه افتادن، راه انداختن، بسیار داشتن، غرق بودن در، (چرخ یا طوق و غیره را) چرخاندن، چرخیدن، تراندن، (طبل را با ضربات تند و پیاپی) زدن، ضربات تند و پیاپی، (طبل) قرم قرم کردن، پیچیدن، (تخته نرد و غیره - تاس ها را) انداختن، ریختن، آوردن، غلتش، طومار، فهرست، صورت اسامی، دفتر کلاس، دفتر حضور و غیاب، (پارچه یا کاغذ یا فیلم و غیره) حلقه، توپ، طاقه، پیچه، هرچیز استوانه شکل، گندله، (نان یا گوشت یا شیرینی و غیره) گرده، رل، گردله، چونه، گردک، غرش، غرمبه، (سطح زمین و غیره) پستی و بلندی ملایم داشتن، پستی و بلندی ملایم، (خودمانی) پول، یک دسته (اسکناس)، (با: up) بالا زدن، بالاکشیدن (همراه با لوله کردن)، (با: down) پایین زدن، پائین کشیدن (همراه واپیچاندن)، (حقوقی یا سیاسی) سند، دستنویس، گشت زدن، پرسه زدن، (فوتبال امریکایی - برای پاس دادن) به یک سو دویدن (roll out هم می گویند)، (امریکا - خودمانی - جیب آدم خواب یا مست را) زدن، دزدیدن، (چاپ - با غلتک) مرکب مالیدن (روی حروف و غیره)، رجوع شود به: roller، چپ و راست روی، نوسان، (صدا) تحریر، کش دادگی (صدا)، (خلبانی) پیچش (یک چرخش کامل هواپیما در راستای محور آن)، (صحافی و جلد سازی) مهر گردان، مهر غلتکی، معلق زدن، توپ پارچه و غیره، ثبت، چیز پیچیده، چرخش، گردش، غلتک، نورد، غلت دادن، غل دادن، غلتک زدن، گردکردن، بدوران انداختن، غلت خوردن، گشتن

تلفظ انگلیسی/rəʊl/
تلفظ آمریکایی/roʊl/

مترادف‌های roll

معنینقشکلمات
گردشاسمflow, progress, operation, movement, travel, period, airing, circulation, turn, excursion, twirl, paseo, revolution, promenade, race, wrest, canter, roll, trip, circuit, circumvolution, itineracy, itinerancy, stroll, saunter, gyration, hike, jaunt, meander, nutation
صورتاسمface, invoice, figure, physiognomy, sign, aspect, form, visage, picture, shape, hue, file, roll, muzzle, list, schedule, effigy, roster, phase, facies
توپاسمordnance, ball, cannon, gun, roll, bluff
لولهاسمspout, conduit, tube, cannon, roll, pipe, cylinder
نورداسمroll, carriage, roller
فهرستاسمindex, file, roll, list, inventory, schedule, registry, table, catalog, repertory, roster, concordance
ثبتاسمentry, record, notation, roll, recording, inscription, registration, write-in
غلاسمhate, hatred, shackle, roll, envy
چرخشاسمtrepan, turn, twirl, revolution, whirl, wrest, wheel, roll, tumble, evolution, rotation, wrench, spin, swirl, gyration, troll, volte-face
طوماراسمvolume, roll, scroll, furl
فرداسمman, odd, roll, list, individual, man jack
غلتکاسمroll, roller, trundle, sledge
نان ساندویچیاسمroll
چیز پیچیدهاسمroll
تمایلاسمhang, addiction, inclination, appetence, appetency, disposition, liking, tendency, sentiment , trend, would, leaning, turn, anxiety, nisus, gust, gravitation, roll, streak, tilt, inclining, recumbency, fantasy, preoccupation, tenor, declination, yen, proclivity
گرد کردنفعلgather, agglomerate, round, round off, conglobate, globe, roll
غلتیدنفعلroll , slither, wallow
غلت خوردنفعلroll, tumble
غلتاندنفعلroll, trundle, turn over, trindle
غلت دادنفعلroll
غل دادنفعلroll
غلتک زدنفعلroll
بدوران انداختنفعلroll
تراندن فعلroll, trundle
تر دادنفعلroll
تلاطم داشتنفعلroll
گشتنفعلgo, turn, grow, search, roll, trundle, roam, swirl, goggle, troll
پیچیدنفعلenvelop, impact, twinge, fake, wind, resonate, tie up, fold, roll, swathe, wrap, muffle, screw, twist, nest, involve, swab, wattle, reverberate, enfold, complicate, furl, convolve, lap, infold, enwrap, tweak, kink, trindle

کلمات مرتبط با roll

عبارت‌های مرتبط با roll



X

موتور ترجمه‌ی محاوره

موتور محاوره ترجمه ترگمان یک موتور ترجمه‌ماشینی نورونی مبتنی بر الگوریتم‌های یادگیری ژرف است که با استفاده از پیکره متنی با بیش از ۳۰ میلیون کلمه متن انگلیسی ترجمه‌شده به فارسی آموزش دیده است. بخش عمده این پیکره شامل زیرنویس فیلم‌ها است و مجموعه‌ای از رمان‌ها، و داستان‌های ترجمه‌شده نیز در این پیکره گردآوری‌شده‌اند.
تا کنون علاوه بر موتور ترجمه، بیش از ۱۲ میلیون کلمه متن این پیکره نیز به صورت متن‌باز منتشر شده و از طریق سایت پارسیگان در اختیار محققین قرار گرفته است.

از آنجایی که زبان محاوره فارسی بسیار متفاوت از زبان رسمی است موتور ترجمه محاوره به صورت کاملا مستقل از موتور رسمی آموزش داده شده در ابتدای درخواست شما رسمی یا محاوره بودن متن به صورت خودکار توسط سیستم شناسایی شده و مناسب‌ترین موتور برای آن انتخاب می‌شود.

از آن‌جایی که در موتور‌های ترجمه نورونی حجم پیکره آموزش‌داده‌شده به ماشین یکی از مهمترین شاخصه‌های افزایش کیفیت استاز همه علاقمندان و مترجمین درخواست‌ می‌کنیم تا ما را در افزایش کیفیت این موتور یاری کنند.


oss@targoman.com

موتور ترجمه‌ی رسمی

موتور رسمی ترجمه ترگمان یک موتور ترجمه‌ماشینی نورونی مبتنی بر الگوریتم‌های یادگیری ژرف است که با استفاده از پیکره متنی با بیش از ۶۵ میلیون کلمه متن انگلیسی ترجمه‌شده به فارسی آموزش دیده است. بخش عمده این پیکره شامل اخبار گردآوری و ترجمه‌شده از خبرگزاری‌های معتبر نظیر cnn، bbc، reuters و مجلات خارجی در طول سال‌های ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۲ گردآوری شده است. بخش دیگری از این پیکره با انتخاب جملات ترجمه‌شده از سایت ویکی‌پدیا آماده شده و بخشی دیگر از آن به مقالات علمی و تخصصی اختصاص داده‌شده است.

تا کنون علاوه بر موتور ترجمه، بیش از ۲۵ میلیون کلمه متن این پیکره نیز به صورت متن‌باز منتشر شده و از طریق سایت پارسیگان در اختیار محققین قرار گرفته است.

از آن‌جایی که در موتور‌های ترجمه نورونی حجم پیکره آموزش‌داده‌شده به ماشین یکی از مهمترین شاخصه‌های افزایش کیفیت است از همه علاقمندان و مترجمین درخواست‌ می‌کنیم تا ما را در افزایش کیفیت این موتور یاری کنند.


oss@targoman.com

زمان ترجمه

ترجمه‌ی متنی که وارد کردید ثانیه طول کشیده است. این یعنی بطور متوسط ثانیه برای هر کلمه زمان سپری شده است.

با این حساب، ترجمه‌ی یک پست از یک وبلاگ خارجی (که حدوداً ۵۰۰ کلمه دارد) مجموعاً ثانیه طول می‌کشد. این را با یک مترجم انسان مقایسه کنید!

با کمک ماشین شما هم می‌توانید با سرعتی بیش از سرعت یک مترجم حرفه‌ای ترجمه‌های باکیفیت قابل‌قبول داشته باشید. کافیست از سرویس کمک مترجم «ترجمیار» استفاده کنید و خودتان ترجمه کنید

برنامک ترگمان!

برای سهولت بیشتر در استفاده از ترگمان، می‌توانید از برنامک آن استفاده کنید.