تبلیغات
خودت هر مقاله‌ای رو ترجمه کن!
مهم نیست زبانت چقدر خوبه، هر مقاله‌ی تخصصی رو میتونی با #ترجمیار ترجمه کنی. آزمایشش تا ۲۰۰۰ کلمه رایگانه!
https://www.tarjomyar.ir
زبان مبدأ ▾
jet
۰/۵۰۰۰
زبان مقصد
▾
ترجمه‌کن!
فوران کردن، بر فشاندن، بر جوشیدن، برون جهیدن، (خارج شدن با فشار آب یا گاز یا هوا یا آتش از دهانه ی باریک) برون جستن
ترجمه شده با موتور محاوره در ۰.۰۴۲۴ ثانیه
دیکشنری با کمک 
jet در دیکشنری
معنی‌های jet
فوران کردن، بر فشاندن، بر جوشیدن، برون جهیدن، (خارج شدن با فشار آب یا گاز یا هوا یا آتش از دهانه ی باریک) برون جستن، جست کردن، با هواپیمای جت رفتن، فشانش، فشش، برجوشش، برون جهش، هواپیمای جت (اسم کامل: jet airplane)، پرا، وابسته به جت، دارای جت، (اتومبیل) ژیگلور، سوخت پاش، دهانه، شیپوره، ناوک، پرانگر، فشانه، کهربای سیاه، شبق، سنگ موسی، مهر سیاه، مرمری، فواره، پرش اب، جریان سریع، دهنه، مانند فواره جاری کردن، بخارج پرتاب کردن، بیرون ریختن با فشار، پرتاب، پراندن، فواره زدن
/dʒet/
/ˈdʒet/مترادف‌های jet
| معنی | نقش | کلمات |
|---|---|---|
| جت | اسم | jet |
| کهربای سیاه | اسم | jet |
| سنگ موسی | اسم | jet |
| مهر سیاه | اسم | jet |
| پرش اب | اسم | jet |
| جریان سریع | اسم | jet |
| دهانه | اسم | eye, throat, mouthpiece, aperture, mouth, opening, spout, outfall, bridle, jet, embouchure, ostiole |
| دهنه | اسم | bit, gap, line, muzzle, harness, jet |
| پرتاب | اسم | put, toss, projection, shy, tilt, jet, pitch, shove, throw, fling, casting, hurl, jaculation, pounce |
| فوران | اسم | spout, jet, eruption, outburst, ebullition, irruption, effusion |
| فواره | اسم | spout, jet, fount, waterworks, fountain, jet of water |
| مرمری | صفت | marble, jet, marmoreal, smooth as marble |
| مانند فواره جاری کردن | فعل | jet |
| بخارج پرتاب کردن | فعل | jet |
| فواره زدن | فعل | spout, jet, gush |
| بیرون ریختن | فعل | void, vent, jet, emit, outpour |
| پراندن | فعل | fire, fly, launch, jump, jet, pop, sling, whisk, fling, squirt |
متضادهای jet
| معنی | نقش | کلمات |
|---|
مثالهایی از jet
کلمات مرتبط با jet
- electrojet
- fanjet
- inkjet
- jetaeau
- jetbead
- jete
- jeté
- jetevator
- jethro
- jetliner
- jeton
- jetport
- jetsam
- (هنگام خطر: بخشی از محمولات یا لوازم کشتی که برای سبک کردن بار به دریا ریخته می شود) دریا افکند، آب افکند (در برابر: flotsam)، کالایی که برای سبک کردن کشتی بدریا می ریزند، کالای اب اورد
- jetstream
- jettison
- بیرون افکندن، دور انداختن، برآب افکندن، بر افکندن، آب افکند کردن، از شر چیزی راحت شدن، کنار گذاشتن، (هنگام خطر برای کشتی و هواپیما و غیره: بیرون انداختن محموله برای سبک سازی) آب افکند، دریا افکند، برون افکند، رجوع شود به: jetsam، بدریا ریزی کالای کشتی
- jettisonable
- jetton
- jetty
- (مانند موج شکن یا سایبان) بیرون زدن، بر آمدن، برآمدگی داشتن، موج شکن، دیواره ی دریایی (یا رودخانه ای و غیره)، اسکله، بار انداز، کرپی (معمولا از pier کوچکتر است)، (معماری) سایبان یا بخش بیرون زده و آویخته ی ساختمان، پیش آمدگی، بسیار سیاه، ظلمات (ظلمت)، adj :سیاه رنگ، اسکله بندر
- laserjet
- liftjet
عبارت‌های مرتبط با jet
- jet airplane
- jet black
- jet engine
- jet lag
- jet propelled
- (هواپیما و موشک و غیره: رانده شونده توسط موتور جت) جت راند
- مجهز به موتور جت
- دارای موتور جت
- دارای سرعت سیر هواپیمای جت
- jet propulsion
- (هواپیما و قایق و غیره: رانده شده توسط موتور جت) جت رانش
- رانش فورانی
- نیروی جت
- جهش و کشش جسمی بطرف جلو در اثر خروج مایع جهنده ای در جهت عقب
- jet propulsion , adj•
- jet set
- jet stream
- (جغرافی و هواشناسی: بادهای تندی که از غرب به شرق کره زمین در ارتفاع 12 تا 16 کیلومتری می وزند) وزانه ی جت جت استریم
- تند باد
- carburetor jet
- gas jet
