تبلیغات
خودت هر مقاله‌ای رو ترجمه کن!
مهم نیست زبانت چقدر خوبه، هر مقاله‌ی تخصصی رو میتونی با #ترجمیار ترجمه کنی. آزمایشش تا ۲۰۰۰ کلمه رایگانه!
https://www.tarjomyar.ir
زبان مبدأ ▾
index
۰/۵۰۰۰
زبان مقصد
▾
ترجمه‌کن!
نشان، نمایه، نشانگر، نمایانگر، ضریب
ترجمه شده با موتور محاوره در ۰.۰۴۲۴ ثانیه
دیکشنری با کمک 
index در دیکشنری
معنی‌های index
نشان، نمایه، نشانگر، نمایانگر، ضریب، شاخص، اندیس، قوه، توان، زیرنشان، فهرست کردن، در فهرست راهنما وارد کردن، دارای فهرست راهنما کردن، نمایه ساختن، نشان بودن، نشانگر بودن، نمایانگر بودن، شاخص بودن، (مخفف) انگشت سبابه (index finger)، (در گاه شمار و فشارسنج و غیره) عقربه، دستک، (معمولا در آخر کتاب و غیره) فهرست راهنما، راهنمای موضوعی، رجوع شود به: thumb index، (کتابخانه و غیره) فهرست کتاب ها، فهرست اقلام، مجله ی راهنمای کتاب (که برحسب موضوع رده بندی شده و درباره ی ناشر و محتوای کتاب و غیره اطلاعات می دهد)، (ریاضی) رجوع شود به: exponent، (ریاضی) شاخص زیر، زیرنمایه، (کتاب را) دارای جاانگشتی کردن، n : راهنما مثلا در جدول و پرونده، درکتاب جاانگشتی، راهنمای موضوعات، فهرست راهنما، vt :دارای فهرست کردن، بفهرست دراوردن، نشان دادن، بصورت الفبایی چیزی را مرتب کردن
/ˈɪndeks/
/ˈɪndeks/مترادف‌های index
متضادهای index
| معنی | نقش | کلمات |
|---|
مثالهایی از index
کلمات مرتبط با index
عبارت‌های مرتبط با index
- index expurgatorius
- (لاتین - سابقا - کلیسای کاتولیک) فهرست کتب ضاله (که خواندن آنها برای اعضا حرام بود مگر آنکه بخشی از آن حذف یا اصلاح می شد)
- فهرست جاهایی از کتاب که برای دین یا اخلاق زیان اور است
- index finger
- index fossil
- (زمین شناسی) سنگواره ی نمایه
- سنگواره ی راهنما (فسیل وابسته به دورانی کوتاه که در یافتن قدمت لایه های زمین شناسی به عنوان سنجه به کار می رود)
- سنگواره شاخص طبقات زمین شناسی
- index librorum prohibitorum
- index number
- index of refraction
- card index
- cephalic index
- cranial index
- cross index
- (کتاب و فهرست راهنما و کتاب های رجوعی) بازگشت دادن
- ارجاع دادن
- دارای فهرست بازگشت کردن
- شاخص متقابل
- فهرست تقابلی
- expurgatory index
