head-
۰/۵۰۰۰
  • clear
ترجمه‌کن!
(انسان و جانور) سر، کله، هباک، چکاد، تارک
  • کپی متن ترجمه‌شده
  • تایید ترجمه
  • رد ترجمه
  • پیشنهاد ترجمه
  • قبول ترجمه پیشنهادی
  • رد ترجمه پیشنهادی

head- در دیکشنری


معنی‌های head-

(انسان و جانور) سر، کله، هباک، چکاد، تارک، (سربه عنوان مرکز عقل و تفکر) فکر، هوش، کیاست، استعداد، ذکاوت، مغز، ذهن، شعور، فهم، (عامیانه) سردرد، (سر به عنوان همه ی شخص) نفر، هر نفر، هریک، کس، (در شمارش چارپایان) راس (جمع آن هم بدون s است)، (سکه - معمولا با :s) شیر، (بخش بالایی هر چیز) بالا، فراز، بخش فوقانی، عنوان، بخش اصلی، (بخش جلویی هر چیز) جلو، پیش، پیشاپیش، بالاسر، صدر، (اشیا) سر، هریک از دو سر، (جوش صورت و دمل و کورک و غیره) سر، نوک، سرچشمه، آغازگاه (رودخانه و غیره)، ارشد، مرشد، بزرگ، رهبر، مدیر، رئیس، سالار، سرپرست، سردسته، زعیم، سرور، رئیس مدرسه (headmaster هم می گویند)، (گیاه شناسی)کلاپرک، کپه، نهنج، چغند، سنبله، (کلم و کاهو و غیره) عدد، نوک درخت، بالاترین بخش گیاه، سرشاخه، (عامیانه - معمولا در ترکیب) معتاد، مهمترین، اصلی، عمده، نخست، اول، در بالا، فوقانی، فرازین، ابر، در جلو، پیشین، مقدم، روبرو، در مقابل، ضد، ناهمسو، سرپرستی کردن، رهبری کردن، ریاست کردن، در بالا یا آغاز قرار داشتن، در صدر بودن، جلو بودن، پیشاپیش رفتن، (میخ و غیره) دارای نوک تیز کردن، (دمل و غیره) سرباز کردن، عازم شدن، رفتن، (اندازه گیری طول) سرو گردن، کف روی مشروبات (به ویژه آبجو)، (در کشتی) مستراح، آبریزگاه، (سر کوه یا تخته سنگ و غیره) سنگ پوز، قله، ستیغ، دماغه، رجوع شود به: warhead، پوست یا غشای روی طبل و تنبک و غیره، (در مورد آب یا بخار یا گاز و غیره ی محبوس در جای بسته) فشار، (زبان شناسی) هسته ی اصلی، هسته، (در ساختمان یکان آهنگین) سر، سرجمله، (معدن) دالان، نقب، وابسته به سر، سرین، راسی، تارکی، (نادر) سر (انسان یا حیوان) را قطع کردن، سر بریدن، (گیاه) سرشاخه ها را بریدن، سرشاخه زدن، (فوتبال - توپ را) با سر زدن، (رودخانه و نهر و غیره) آغاز شدن از، سرچشمه گرفتن، (دستگاه ضبط صوت) هد، عدد، ابتداء، انتها، دهانه، موضوع، منتهادرجه، موی سر، خط سر، فرق، سرصفحه، سرستون، سردرخت، vt : سرگذاشتن به

تلفظ انگلیسی/hed/
تلفظ آمریکایی/ˈhed/

مترادف‌های head-

معنینقشکلمات
سالاراسمprincipal, head, chief, leader, headman, chieftain, don, sheik, sheikh, goodman, patriarch
نوکاسمend, bill, point, top, head , tip, peak, summit, horn, apex, beak, vertex, barb, ascender, neb, knap, jag, fastigium, ridge, nib
رئیساسمprovost, principal, superior, head, master, manager, director, superintendent, warden, commander, chief, leader, prefect, premier, headman, premiere, boss, chairman, president, ruler, sheik, sheikh, regent, dean, head master, higher-up, syndic
سرصفحهاسمhead, title, heading, headline, banner, headpiece, front page
رهبراسمhead, pilot, leader, guide, bellwether, rector, premier, premiere, steerer, fuehrer, fuhrer, skipper
متصدیاسمsuperior, head, manager, director, foreman, superintendent, warden, chief, operator, overseer, boss
کلهاسمhead, brain, pate, noddle, pash, pericranium
راساسمend, climax, pinnacle, top, head, tip, peak, leader, vertex, cap, fastigium
دماغهاسمhead, headland, promontory, cape, nose, ness
سراسمslide, secret, edge, end, mystery, point, acme, top, head, tip, inception, beginning, chief, origin, apex, vertex, cover, corona, incipience, headpiece, extremity, glide, piece, flower, lid, pate, noddle, pash, plug, inchoation, lead-off, nob, noggin, sliding
عنواناسمway, address, cause, reason, motive, head, excuse, manner, title, superscription, heading, caption, headline, pretext, method, capitulary, fashion, salvo, lemma
انتهااسمtermination, close, end, head, tailing, tag end, extremity, terminal, outrance, tail-end
ساراسمdistress, head, dole, heartache, grief, starling
موی سراسمhead, hair
ابتداءاسمhead
فوقانی صفتover, upper, top, head, overhead, dorsal
بزرگترصفتsenior, head, major, elder, paramount
اصلیصفتelementary, primary, initial, aboriginal, primitive, main, original, principal, basic, net, genuine, prime, essential, head, organic, arch, inherent, intrinsic, innate, fundamental, cardinal, immanent, normative, germinal, first-hand, seminal, ingrown, quintessential, primordial
بزرگصفتmighty, senior, large, gross, great, numerous, extra, head, adult, major, big, dignified, grand, voluminous, extensive, massive, enormous , grave, majestic, bulky, eminent, lofty, egregious, immane, jumbo, king-size, sizable, sizeable, walloping
عمدهصفتprimary, main, principal, prime, important, significant, essential, head, chief, major, excellent, leading, dominant, copacetic, key, staple, predominant, considerable
رهبری کردنفعلhead, lead, administer, administrate, lead off, conduce, pilot, spearhead
سرگذاشتن بهفعلhead
دارای سر کردنفعلhead
ریاست داشتن برفعلhead
در بالا واقع شدنفعلhead

کلمات مرتبط با head-

عبارت‌های مرتبط با head-



X

موتور ترجمه‌ی محاوره

موتور محاوره ترجمه ترگمان یک موتور ترجمه‌ماشینی نورونی مبتنی بر الگوریتم‌های یادگیری ژرف است که با استفاده از پیکره متنی با بیش از ۳۰ میلیون کلمه متن انگلیسی ترجمه‌شده به فارسی آموزش دیده است. بخش عمده این پیکره شامل زیرنویس فیلم‌ها است و مجموعه‌ای از رمان‌ها، و داستان‌های ترجمه‌شده نیز در این پیکره گردآوری‌شده‌اند.
تا کنون علاوه بر موتور ترجمه، بیش از ۱۲ میلیون کلمه متن این پیکره نیز به صورت متن‌باز منتشر شده و از طریق سایت پارسیگان در اختیار محققین قرار گرفته است.

از آنجایی که زبان محاوره فارسی بسیار متفاوت از زبان رسمی است موتور ترجمه محاوره به صورت کاملا مستقل از موتور رسمی آموزش داده شده در ابتدای درخواست شما رسمی یا محاوره بودن متن به صورت خودکار توسط سیستم شناسایی شده و مناسب‌ترین موتور برای آن انتخاب می‌شود.

از آن‌جایی که در موتور‌های ترجمه نورونی حجم پیکره آموزش‌داده‌شده به ماشین یکی از مهمترین شاخصه‌های افزایش کیفیت استاز همه علاقمندان و مترجمین درخواست‌ می‌کنیم تا ما را در افزایش کیفیت این موتور یاری کنند.


oss@targoman.com

موتور ترجمه‌ی رسمی

موتور رسمی ترجمه ترگمان یک موتور ترجمه‌ماشینی نورونی مبتنی بر الگوریتم‌های یادگیری ژرف است که با استفاده از پیکره متنی با بیش از ۶۵ میلیون کلمه متن انگلیسی ترجمه‌شده به فارسی آموزش دیده است. بخش عمده این پیکره شامل اخبار گردآوری و ترجمه‌شده از خبرگزاری‌های معتبر نظیر cnn، bbc، reuters و مجلات خارجی در طول سال‌های ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۲ گردآوری شده است. بخش دیگری از این پیکره با انتخاب جملات ترجمه‌شده از سایت ویکی‌پدیا آماده شده و بخشی دیگر از آن به مقالات علمی و تخصصی اختصاص داده‌شده است.

تا کنون علاوه بر موتور ترجمه، بیش از ۲۵ میلیون کلمه متن این پیکره نیز به صورت متن‌باز منتشر شده و از طریق سایت پارسیگان در اختیار محققین قرار گرفته است.

از آن‌جایی که در موتور‌های ترجمه نورونی حجم پیکره آموزش‌داده‌شده به ماشین یکی از مهمترین شاخصه‌های افزایش کیفیت است از همه علاقمندان و مترجمین درخواست‌ می‌کنیم تا ما را در افزایش کیفیت این موتور یاری کنند.


oss@targoman.com

زمان ترجمه

ترجمه‌ی متنی که وارد کردید ثانیه طول کشیده است. این یعنی بطور متوسط ثانیه برای هر کلمه زمان سپری شده است.

با این حساب، ترجمه‌ی یک پست از یک وبلاگ خارجی (که حدوداً ۵۰۰ کلمه دارد) مجموعاً ثانیه طول می‌کشد. این را با یک مترجم انسان مقایسه کنید!

با کمک ماشین شما هم می‌توانید با سرعتی بیش از سرعت یک مترجم حرفه‌ای ترجمه‌های باکیفیت قابل‌قبول داشته باشید. کافیست از سرویس کمک مترجم «ترجمیار» استفاده کنید و خودتان ترجمه کنید

برنامک ترگمان!

برای سهولت بیشتر در استفاده از ترگمان، می‌توانید از برنامک آن استفاده کنید.