hard-
۰/۵۰۰۰
  • clear
ترجمه‌کن!
سخت، سفت، قرص، سنگ سان، (انجام شده با شدت و نیرو) نیرومند
  • کپی متن ترجمه‌شده
  • تایید ترجمه
  • رد ترجمه
  • پیشنهاد ترجمه
  • قبول ترجمه پیشنهادی
  • رد ترجمه پیشنهادی

hard- در دیکشنری


معنی‌های hard-

سخت، سفت، قرص، سنگ سان، (انجام شده با شدت و نیرو) نیرومند، پرزور، شدید، جانانه، با شدت، با زور، محکم، ستهم، شاق، مشکل، دشوار، خسته کننده، طاقت فرسا، سنگدل، بی مروت، بی رحم، بی گذشت، دشمنانه، مرد رند، حسابگر، زرنگ، قاطع، سختگیرانه، انعطاف ناپذیر، خمش ناپذیر، خشن، انکارناپذیر، ارندان ناپذیر، ایرادی، عبوس، (هوا یا فصل) بسیار سرد، توفانی، پرتکاپو، کاری، سختکوش، (مشروب) الکلی، الکل دار، قوی، (مواد مخدر و غیره) قوی، خالص، (بازرگانی و بانکداری) قابل تبدیل به طلا و نقره، (ارز) مرغوب، محکم و قابل اطمینان، (قیمت ها و غیره) بالا و ثابت، (عکس و فیلم و غیره) تضادمند، (آواشناسی - زبان شناسی) سخت (مانند صدای کاف در واژه ی can یا صدای ((گاف)) در واژه ی gun)، (حروف آواک) بیواک (مانند "s" در واژه ی sin)، (کشاورزی) دارای گلوتن (gluten) زیاد، (شیمی - زیست بوم شناسی - در مورد حشره کش ها و زداینده ها) نافروپاش (آنچه که به آسانی در آب یا خاک از بین نمی رود و خطر آن مدت ها باقی می ماند)، (ارتش) مستحکم، سنگربندی شده، (معمولا در آمیزه های هایفن دار) به سختی، با کوشش، با دوام، پاخور، عمیقا، کاملا، (معمولا با: by) نزدیک، مجاور، (به ویژه در نشان دادن جهت) تند و تا آخرین درجه، عضلانی، خوش اندام، ستبر و قوی، استوان، (پنبه یا پارچه و غیره) زبر، زمخت، (آب) گچ دار، آهکی، (پول) فلزی (نه کاغذی)، مسکوک، سکه (نه اسکناس)، نقد (در برابر نسیه یا اعتباری)، به صورت پول (نه سند یا سفته و غیره)، نامطبوع، خسیس، درمضیقه

تلفظ انگلیسی/hɑːd/
تلفظ آمریکایی/ˈhɑːrd/

مترادف‌های hard-

معنینقشکلمات
خسیسصفتabject, base, ignoble, vile, stingy, miserly, mean, parsimonious, avaricious, hard, tight, penurious, base-minded, base-spirited, costive, dastard, sordid, skimpy, niggardly, ungenerous
سفتصفتfirm, able-bodied, stiff, horny, hard, rigid , fast, solid, dense, tough, tight, tenacious, thick, ironclad, stark, burly, brawny, beefy, chopping, tense, taut, wiry, hard-boiled, muscle-bound
ژرفصفتhard, difficult, abysmal, deep, profound, unfathomable, important, significant, long
سختصفتfirm, hard, rigid, serious, solid, difficult, stringent, laborious, dogged, adamantine, tough, strict, strong, sticky, troublesome, exquisite, chronic, heavy, formidable, grim, demanding, arduous, ironclad, indomitable, austere, exacting, severe, stout, rugged, grave, intense, violent, callous, inexorable, trenchant, tense, crusty, difficile, trying, dour, intolerable, flinty, stony, petrous, hard-shell, irresistible, insupportable, inflexible, insufferable, labored, steely, rigorous, rocky, unsparing
دشوارصفتhard, difficult, uphill, knotted, sore, laborious, tough, sticky, formidable, arduous, onerous, strait, intolerable, slippery, slippy, inexplicit, insupportable, inexplicable, nerve-racking, spinose, spiny
سخت گیرصفتhard, difficult, astringent, strict, stern, demanding, intransigent, exacting, squeamish, severe, fastidious, hard and fast, hard-bitten, hard-handed, unrelenting, priggish
فربهصفتhard, serious, strong, fat, heavy, pursy, plump, beefy, corpulent, tubby, obese, fleshy
زمختصفتhard, raucous, rough, coarse, gross, rude, tough, incult, rugged, impolite, churlish, blowsy, blowzy, crude, clumsy, heavyset, hoarse, crass
قویصفتmighty, hard, solid, valid, drastic, keen, strong, fierce, heavy, formidable, stark, bouncing, brawny, stalwart, boisterous, forcible, powerful, potent, intense, violent, buxom, vigorous, hefty, stocky, forceful, lusty, high-powered, high-pressure, irresistible, stoutish, towering, two-handed, walloping
شدیدصفتhard, grievous, strenuous, drastic, keen, tough, exquisite, slashing, sopping, chronic, high-wrought, severe, rugged, stalwart, boisterous, forcible, intense, violent, intensive, vigorous, diametric, diametrical, inclement, incontrollable, rigorous, sthenic
سنگینصفتhard, serious, earnest, sober, laden, heavy, ponderous, burdensome, onerous, lumpish, lumpy, grave, hefty, weighty, cumbersome, loggy, logy, demure, unwieldy, saturnine, stodgy, weighted
پینه خوردهصفتhard, callous
مشکلصفتhard, difficult
معضلصفتhard, difficult
نامطبوعصفتdisagreeable, hard, nasty, forbidding, horrid, rancid, unpleasant, disgraceful, ungraceful, unhandsome
پرصلابتصفتfirm, hard, strong
قسیصفتhard
در مضیقهقیدhard

کلمات مرتبط با hard-

عبارت‌های مرتبط با hard-



X

موتور ترجمه‌ی محاوره

موتور محاوره ترجمه ترگمان یک موتور ترجمه‌ماشینی نورونی مبتنی بر الگوریتم‌های یادگیری ژرف است که با استفاده از پیکره متنی با بیش از ۳۰ میلیون کلمه متن انگلیسی ترجمه‌شده به فارسی آموزش دیده است. بخش عمده این پیکره شامل زیرنویس فیلم‌ها است و مجموعه‌ای از رمان‌ها، و داستان‌های ترجمه‌شده نیز در این پیکره گردآوری‌شده‌اند.
تا کنون علاوه بر موتور ترجمه، بیش از ۱۲ میلیون کلمه متن این پیکره نیز به صورت متن‌باز منتشر شده و از طریق سایت پارسیگان در اختیار محققین قرار گرفته است.

از آنجایی که زبان محاوره فارسی بسیار متفاوت از زبان رسمی است موتور ترجمه محاوره به صورت کاملا مستقل از موتور رسمی آموزش داده شده در ابتدای درخواست شما رسمی یا محاوره بودن متن به صورت خودکار توسط سیستم شناسایی شده و مناسب‌ترین موتور برای آن انتخاب می‌شود.

از آن‌جایی که در موتور‌های ترجمه نورونی حجم پیکره آموزش‌داده‌شده به ماشین یکی از مهمترین شاخصه‌های افزایش کیفیت استاز همه علاقمندان و مترجمین درخواست‌ می‌کنیم تا ما را در افزایش کیفیت این موتور یاری کنند.


oss@targoman.com

موتور ترجمه‌ی رسمی

موتور رسمی ترجمه ترگمان یک موتور ترجمه‌ماشینی نورونی مبتنی بر الگوریتم‌های یادگیری ژرف است که با استفاده از پیکره متنی با بیش از ۶۵ میلیون کلمه متن انگلیسی ترجمه‌شده به فارسی آموزش دیده است. بخش عمده این پیکره شامل اخبار گردآوری و ترجمه‌شده از خبرگزاری‌های معتبر نظیر cnn، bbc، reuters و مجلات خارجی در طول سال‌های ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۲ گردآوری شده است. بخش دیگری از این پیکره با انتخاب جملات ترجمه‌شده از سایت ویکی‌پدیا آماده شده و بخشی دیگر از آن به مقالات علمی و تخصصی اختصاص داده‌شده است.

تا کنون علاوه بر موتور ترجمه، بیش از ۲۵ میلیون کلمه متن این پیکره نیز به صورت متن‌باز منتشر شده و از طریق سایت پارسیگان در اختیار محققین قرار گرفته است.

از آن‌جایی که در موتور‌های ترجمه نورونی حجم پیکره آموزش‌داده‌شده به ماشین یکی از مهمترین شاخصه‌های افزایش کیفیت است از همه علاقمندان و مترجمین درخواست‌ می‌کنیم تا ما را در افزایش کیفیت این موتور یاری کنند.


oss@targoman.com

زمان ترجمه

ترجمه‌ی متنی که وارد کردید ثانیه طول کشیده است. این یعنی بطور متوسط ثانیه برای هر کلمه زمان سپری شده است.

با این حساب، ترجمه‌ی یک پست از یک وبلاگ خارجی (که حدوداً ۵۰۰ کلمه دارد) مجموعاً ثانیه طول می‌کشد. این را با یک مترجم انسان مقایسه کنید!

با کمک ماشین شما هم می‌توانید با سرعتی بیش از سرعت یک مترجم حرفه‌ای ترجمه‌های باکیفیت قابل‌قبول داشته باشید. کافیست از سرویس کمک مترجم «ترجمیار» استفاده کنید و خودتان ترجمه کنید

برنامک ترگمان!

برای سهولت بیشتر در استفاده از ترگمان، می‌توانید از برنامک آن استفاده کنید.