تبلیغات
خودت هر مقاله‌ای رو ترجمه کن!
مهم نیست زبانت چقدر خوبه، هر مقاله‌ی تخصصی رو میتونی با #ترجمیار ترجمه کنی. آزمایشش تا ۲۰۰۰ کلمه رایگانه!
https://www.tarjomyar.ir
زبان مبدأ ▾
cover-
۰/۵۰۰۰
زبان مقصد ▾
ترجمه‌کن!
پوشاندن، مستور کردن یا شدن، پوشیده شدن، اندودن، (آبگونه) فرا گرفتن
ترجمه شده با موتور محاوره در ۰.۰۴۲۴ ثانیه
دیکشنری با کمک 
cover- در دیکشنری
معنی‌های cover-
پوشاندن، مستور کردن یا شدن، پوشیده شدن، اندودن، (آبگونه) فرا گرفتن، (بیشتر در مورد اسب نر) پشت (مادیان) رفتن، جفتگیری کردن، دارای پوشش کردن، (ماکیان و غیره) روی تخم خوابیدن، پنهان کردن، مخفی کردن، نهفتن، (قانون و بیمه و غیره) شامل شدن، پوشش دادن، (هزینه و غیره) جوابگو بودن، کفاف دادن، پیمودن، درنوردیدن، نوردیدن، طی کردن، (بازرگانی - ارتش - رسانه های همگانی) زیرپوشش قرار دادن، (کلاس و سخنرانی و غیره) شامل شدن، پرداختن به، (افتخار و شرم و غیره) پوشاندن، (هرچیزی که بپوشاند) جلد، نهنبان، لفاف، پاکت، روکش (بسته ی پستی و غیره)، پوشانه، کاور، جان پناه، پناه، ملجا، پناهگاه، (آنچه که برای پوشاندن واقعیت به کار رود) نقاب، وسیله ی اختفا، (جمع) اسباب بستر (لحاف و ملافه و پتو و غیره)، رو انداز، (جامه) پوشیدن، ملبس شدن، (پوشاک) تن کردن، حفاظت کردن، توجه کردن از، سپر (بلا) شدن، حایل شدن، (کلاه و غیره) بر سر گذاشتن، (امریکا - با: for) هوای کسی را داشتن، پشتی کردن، تایید کردن، (شکار جانوران) پناهگاه، نهانگاه، مخفیگاه، (چیدن میز نهارخوری) رومیزی و دستمال و قاشق و چنگال و غیره (معمولا برای یک نفر)، رجوع شود به: cover charge، جلد کردن، رویه، سرپوش
/ˈkʌvə/
/ˈkəvər/مترادف‌های cover-
متضادهای cover-
| معنی | نقش | کلمات |
|---|
مثالهایی از cover-
کلمات مرتبط با cover-
- bedcover
- coverage
- (میزان یا مبلغ یا مقداری که توسط چیز دیگری پوشیده یا کارسازی شود) پوشش، شمول، (رسانه ها) گزارش، پوشش خبری
- coverall
- coverdale
- covered
- coverer
- covering
- coverlet
- coverlid
- covert
- پنهان، نهفته، نهان، مستور، نهانی، پنهانی، مخفی، پوشیده، ناآشکار، (قدیمی) محفوظ، در پناه، ایمن، (حقوق) منکوحه، محصنه، تحت تصدی و تکفل شوهر، پناهگاه، مامن، ماوی، (جا) سرپوشیده، حفاظدار، (شکار) پنهانگاه جانور (مثل زیر بته یا در سوراخ)، نهانگاه، رجوع شود به: covert cloth، راز، پوشپر
- covertly
- covertrace
- coverture
- پوشش، بالاپوش، شمد، رو انداز، پوشا، پوشانه، پوشاک، روپوش، حفاظ، پناه، پناهگاه، ملجا، ماوی، مامن، نهان سازی، پنهان سازی، مبدل سازی، تغییر قیافه، سقف، مستمسک
- coverup
- discover
- کشف کردن، یابیدن، نویابی کردن، پی بردن، دریافتن، متوجه شدن، فهمیدن، (قدیمی) آشکار کردن، هویدا شدن، یافتن، پیدا کردن، (قدیمی) پرده برداشتن از، مکشوف ساختن
- discoverable
- discoverer
- discovert
- discovery
- کشف، یابش، یاب گری، نویابی، اکتشاف، یافته، چیز کشف شده، یابه، دستاورد، (حقوق) مقدمات محاکمه (مانند گرفتن استشهاد و گردآوری مدارک و اطلاعات مربوطه)، پیشگردهای دادرسی، پی بری
- hardcover
عبارت‌های مرتبط با cover-
- cover all
- cover charge
- (رستوران و غیره) مبلغی که بر هزینه ی خوراک و آشامیدنی افزوده می شود
- پول میز
- مبلغی که اغذیه فروشی ویا کلوب شبانه علاوه بر پول غذا ومشروب از مشتریان دریافت میدارد
- cover crop
- cover girl
- cover ground
- cover shame
- cover story
- cover up
- 1- کاملا پوشاندن
- (در چیزی) پیچیدن 2- نهان کردن
- (جنایت یا فساد و غیره را) سرپوش گذاشتن
- افشا نکردن 3- نهان سازی
- air cover
- break cover
- corset cover
- cushion cover
- dish cover
- dust cover
- first day cover
- from cover to cover
- ground cover
