تبلیغات
خودت هر مقاله‌ای رو ترجمه کن!
مهم نیست زبانت چقدر خوبه، هر مقاله‌ی تخصصی رو میتونی با #ترجمیار ترجمه کنی. آزمایشش تا ۲۰۰۰ کلمه رایگانه!
https://www.tarjomyar.ir
زبان مبدأ ▾
bull
۰/۵۰۰۰
زبان مقصد
▾
ترجمه‌کن!
مخفف: بولتن، آگه برگ، آگه بخش، آگه نامه، پیشوند:
ترجمه شده با موتور محاوره در ۰.۰۴۲۴ ثانیه
دیکشنری با کمک 
bull در دیکشنری
معنی‌های bull
مخفف: بولتن، آگه برگ، آگه بخش، آگه نامه، پیشوند:، نره گاو، گاونر [bullfight]، نره گاو مانند، گاوی [bullhead]، ورزا، (در مورد نهنگ و فیل و آهو و گاومیش و برخی پستانداران بزرگ دیگر) نر، کسی که نسبت به بالا رفتن قیمت سهام خوش بین است (و لذا سهام می خرد)، کسی که سهام یا اوراق بهادار می خرد تا قیمت آن را بدین طریق بالا برده و از فروش آنها سود ببرد، در بالا بردن قیمت سهام کوشیدن، ترقی کردن (قیمت)، (بازار سهام و اوراق بهادار) روبه ترقی (در مقابل رو به تنزل: bear)، (بازار) داغ، (در مورد مرد) گاوتن، تنومند، سترگ، گردن کلفت، ستبر سینه، گنده، چرند، چرت و پرت، یاوه، مزخرف، رجوع شود به: bulldog، (خودمانی) سخن تهی گفتن، چاخان کردن، پوچ گویی کردن، چرت گفتن، (نجوم - با b بزرگ) صورت فلکی (استارگان) ثور، (امریکا - عامیانه) پاسبان، آجان، خال هدف، مهر یا خاتم سربی پاپ، پلمب پاپ، اظهار غیرمنطقی و احمقانه، چرند گویی، حیوانات نر بزرگ، فرمان، مثل گاو نررفتارکردن، امر بی پرواکارکردن
/bʊl/
/ˈbʊl/مترادف‌های bull
| معنی | نقش | کلمات |
|---|---|---|
| نر | اسم | buck, male, bull, tom |
| گاو نر | اسم | bull, ox |
| حیوانات نر بزرگ | اسم | bull |
| برج ثور | اسم | bull, taurus |
| مثل گاو نر رفتارکردن | فعل | bull |
| بی پروا کار کردن | فعل | bull |
متضادهای bull
| معنی | نقش | کلمات |
|---|
مثالهایی از bull
کلمات مرتبط با bull
- bulla
- bullace
- bullate
- bullbat
- bullbrier
- bulldog
- سگ بولداگ (که موی کوتاه و هیکلی خپله دارد و صورت آن پهن و پر چروک است)، هفت تیر لوله کوتاه، (انگلیس - در دانشگاه های آکسفورد و کمبریج) معاون مبصر، معاون ممتحن، بولداگ مانند، سرسخت، لجوج، بی امان، نوعی سگ بزرگ، گاو را برزمین افکندن
- bulldoze
- (عامیانه) زورگویی کردن، با تهدید وادار کردن، مرعوب کردن، کلاشی کردن، با بولدوزر (خاکبردار) بردن یا تسطیح کردن، با خاکبردار کندن، ارعاب وتهدیدکردن، روی ماشین بولدوزکار کردن
- bulldozer
- bulldozerer
- bullet
- bulletin
- خبرنامه، بیانیه ی مختصر و رسمی، خلاصه ی آخرین رویدادها، زبده ی اخبار، نشریه (ویژه ی اعضای انجمن و غیره)، آگه نامه، آگه برگ، آگه بخش، بولتن، اطلاعیه، گزارش خبری، تابلو اعلانات، اگهی نامه رسمی، ابلاغیه رسمی، اگاهینامه، پژوهشنامه، پژوهنامه
- bulletproof
- bullfight
- (در کشورهای اسپانیایی زبان) گاو بازی، گاو جنگی (که طی آن ابتدا گاو نر را تحریک و عصبانی می کنند و پس از حرکات زیاد او را با یک فرو کردن شمشیر به قلب می کشند)، گوتازی
- bullfighter
- bullfighting
- bullfinch
- (جانورشناسی) فینچ (گونه های سهره که بومی آسیا و اروپا و امریکای شمالی است - به ویژه گونه ی اروپایی سهره: pyrrhula pyrrhula که سر سیاه و کپل سفید دارد)، سهره ی قرمز قبا، گاو سهره
- bullfrog
- (جانورشناسی) گاو غوک (قورباغه ی درشت به نام rana catesbeiana - بومی امریکای شمالی)، غوک بزرگ امریکایی
- bullhead
- bullheaded
- bullhorn
عبارت‌های مرتبط با bull
